متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

فرمود: «مگر هر كس مى ميرد به جهت بيمارى است؟»

آنگاه ابوبصير از امام در مورد آن در گذشته سئوال كرد.

امام فرمود: «او از دوستان و شيعيان ما بود، گمان مى كنيد كه چشم هاى بينا و گوش هاى شنوايى براى ما همراه شما نيست; وه چه پندار نادرستى است! به خدا سوگند هيچ چيز از كردارتان بر ما پوشيده نيست پس ما را نزد خودتان حاضر بدانيد و خود را به كار نيك عادت دهيد و از اهل خير باشيد تا به همين نشانه و علامت شناخته شويد. من فرزندان و شيعيانم را به اين برنامه فرمان مى دهم».[9]

* يكى از راويان مى گويد: در كوفه به زنى قرآن مى آموختم، روزى با او شوخى كردم، بعد به ديدار امام باقر شتافتم، فرمود: «آنكه ]حتى[ در پنهان مرتكب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجهى ندارد، به آن زن چه گفتى؟»

از شرمسارى چهره ام را پوشاندم و توبه كردم، امام فرمود: «تكرار نكن».[10]

اخلاق امام باقر(عليه السلام)

* مردى از اهل شام در مدينه ساكن بود و به خانه امام بسيار مى آمد و به آن گرامى مى گفت: «... در روى زمين بغض و كينه كسى را بيش از تو در دل ندارم و با هيچ كس بيش از تو و خاندانت دشمن نيستم! و عقيده ام آنست كه اطاعت خدا و پيامبر و اميرمؤمنان، در دشمنى با توست، اگر مى بينى به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است كه تو مردى سخنور و اديب و خوش بيان هستى!».

در عين حال امام(عليه السلام) با او مدارا مى فرمود و به نرمى سخن مى گفت. مدّتى نگذشت كه مرد شامى بيمار شد و مرگ را روياروى خويش ديد و از زندگى نوميد شد; پس وصيت كرد كه چون فوت كرد ابوجعفر، امام باقر، بر او نماز گذارد.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی