بارالها به سوى تو روى مى آورم و به پروردگارى تو گواهى مى دهم، اعتراف و اقرار دارم كه تو پروردگارم هستى و بازگشتم به سوى توست، پيش از آنكه چيزى باشم و نشانى از من باشد، به نعمت بر من آغاز كردى و مرا از خاك آفريدى... سپس مرا صحيح و سالم، براى هدايتى كه از پيش مقدر فرموده بودى به دنيا آوردى و مرا در گهواره، كه كودكى خردسال بودم، حفظ كردى و از غذاها، شير گوارا روزيم دادى، دل پرستاران را نسبت به من مهربان ساختى، و مادران دلسوز را به تربيت من واداشتى، و مرا از آزارها و شرور پنهانى جن حفظ كردى و از فزونى و كاستى سالم نگاهداشتى; ـ پس تو بلند مرتبه اى اى رحيم اى رحمان ـ تا آنگاه كه زبان به سخن گشودم، و تمام گردانيدى به من نعمت هاى كامل خود را و همه ساله مرا پروراندى تا كه خلقتم كامل شد و نيرويم اعتدال يافت، حجت خود را بر من تمام كردى كه معرفت و شناخت خود را به من الهام نمودى، و مرا به عجايب حكمت خود شگفت زده كردى و به آفرينش هاى بى سابقه ات كه در آسمان و زمينت به وجود آوردى هشيارم ساختى و براى سپاسگزارى و يادت آگاهم ساختى و اطاعت و پرستش خويش به من واجب كردى و آنچه پيامبرانت آوردند به من فهماندى و پذيرفتن آنچه موجب خشنوديت مى شود بر من سهل و آسان كردى و به يارى و لطفى كه در همه اين مراحل نسبت به من داشتى بر من منت نهادى.
بار الها راضى نشدى كه برخى از نعمتها را به من ندهى، به جود عظيم و احسان ديرينه ات انواع خوردنى ها و آشاميدنى ها و انواع پوشش ها و لباس ها را روزيم گردانيدى.
آن گاه كه همه نعمتها را بر من تمام گردانيدى و همه بلاها را از من دور گردانيدى، نادانى من و نيز گستاخيم بر تو، بازت نداشت كه مرا به موجبات قرب راهنمايى كنى و به آنچه مرا در نزد تو جا مى دهد موفق گردانى.