مرتبه انسانى علاوه براين كه شرافت وجودى بر ديگر استعدادها، غرايز و بعد حيوانى دارد از فطرتهايى برخوردار است كه با ظهور فعلى اش معرِّف و شناساننده انسان به عنوان انسان است. فطرت حقيقت طلبى، كمال خواهى، خداجويى و فطرت عقلانى، عزّت خواهى در شعاع فضايل، فوق غريزه خوردن، خوابيدن، راحت طلبى دنيوى، غريزه جنسى و هر شهوت حيوانى است.
با توجّه به اين مقايسه و سنجش، اصل اصيل درباره غرايز در مرتبه حيوانى و خواسته هاى جسمانى اين است كه اينها وجودى براى رشد انسانى و ابزارى براى خواسته هاى انسانى هستند.
و براى اين كه غريزه جنسى و ديگر ميلها و كششها در بُعد طبيعى و حيوانى قابليت ابزارى براى رشد انسانى و كسب صفات برجسته اخلاقى پيداكنند، بدون ترديد بايد به اصلاح در آيند به اين معنا كه به خواسته طبيعى آنها در دايره عقل و شرع پاسخ داده شود; در غير اين صورت، خروجشان از دايره پيامهاى عقل و شرع به هر اندازه اى كه باشد، ضربه اى بر پيكره شرافت و عظمت انسانى خواهد بود. زيرا راه ورود شيطان و وسوسه هاى شيطانى از طريق رها ساختن شهوات و تمايلات نفسانى است .
از اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليهما السلام)انسانى كه بانشستن بر بُراق عقل و شرع به تمام كمالهاى انسانى و فضايل اخلاقى نايل شده، فرموده:اَلْعاقِلُ مَنْ عَصى هَواهُ فى طاعَةِ رَبِّهِ[1]:عاقل كسى است كه خواهش نفسانى اش (آنجا كه مخالف با خواست پروردگار است)نافرمانى كند. و به اطاعت پروردگارش مشغول شود.
اِمْلِكْ عَلَيْكَ هَواكَ:[2]هواى خودت را مالك شو. (آن را اصلاح كن و در دايره عقل و شرع قرار ده).
گرايشهاى شهوانى، از حيطه اراده و اختيار خارجند، و لكن هدايت و جهت دادن به آنها و نحوه بكارگيرى آنها داخل در كيفيت اراده و اختيار است . از رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)نقل شده كه فرمودند: مَنْ عَشِقَ فَكَتَمَ وَ عَفَّ فَماتَ، ماتَ شهيداًكسى كه عاشق شود، پس آن را پنهان كرده و عفّت پيشه كند، و در اين حالت بميرد، شهيد از دنيا رفته است.[3]