2- قرار گرفتن خواهش جنسى و هر خواسته شهوى ديگر در دايره بُعد انسانى، لازمه اش حصر و محدوديّت ارضاء آنها در دايره پيام عقل و وحى است; و البته اين سئوال را در ذهن ايجاد مى كند كه محصور ساختن غرايز و در برخى مواقع و شرايط، صبركردن و به خواهش غرايز پاسخ ندادن آيا عقده هاى روانى واثرات منفى روحى مانند: افسردگى، اضطراب، سركوفتگى اجتماعى و...را پديد نمى آورد؟
در قسمت بعد پاسخ سؤال فوق را ملاحظه كنيد.
غريزه جنسى و مرتبه انسانى 2
پيام عقل و وحى براى حفظ سلامت جسمى و روحى انسان محصور ساختن غريزه است.
انسان به طور عادّى و بدون توجّه به عقل و دين محدود بودن را دوست ندارد; اگر بگوييم مردم و جامعه بايد در اين حصار حركت كنند، افرادى كه اهل فكر و انديشه صحيح نيستند چنين حكم مى كنند كه محصور ساختن غرايز از آن جمله غريزه جنسى (كه احياناً حادّترين غريزه است) و صبر كردن براين خواهش غريزى، عاملى در ايجاد عقده هاى روانى و اثرات منفى روحى مانند: افسردگى، اضطراب، كينه توزى و چه بسا سركوفتگى اجتماعى و ... مى شود . و گاهى زبان به اعتراض مى گشايند كه چرا شرع مقدّس تنها راه ارضاء را از دواج (دائم يا مدّت دار) معّرفى كرده و راههاى ديگر (خودارضايى، چشم چرانى، رابطه با نامحرم و لذّت جنسى خارج از دايره اجازه شرع) را بر انسانها بسته است، چرا آنها را از بسيارى لذّات جنسى محروم كرده است ؟
بايد توجّه داشته باشيم كه هر محدوديّت و محصور بودنى آثار منفى ياد شده را ندارد، زيرا چه بسيار محدوديّتهايى كه باعث حيات و نجات انسان مى شود.