- اخلاق اسلامى
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41
- 42
- 43
- 44
- 45
- 46
- 47
- 48
- 49
- 50
- 51
- 52
- 53
- 54
- 55
- 56
- 57
- 58
- 59
- 60
- 61
- 62
- 63
- 64
- 65
- 66
- 67
- 68
- 69
- 70
- 71
- 72
- 73
- 74
- 75
- 76
- 77
- 78
- 79
- 80
- 81
- 82
- 83
- 84
- 85
- 86
- 87
- 88
- 89
- 90
- 91
- 92
- 93
- 94
- 95
- 96
- 97
- 98
- 99
- 100
- 101
- 102
- 103
- 104
- 105
- 106
- 107
- 108
- 109
- 110
- 111
- 112
- 113
- 114
- 115
- 116
- 117
- 118
- 119
- 120
- 121
- 122
- 123
- 124
- 125
- 126
- 127
- 128
- 129
- 130
- 131
- 132
- 133
- 134
- 135
- 136
- 137
- 138
- 139
- 140
- 141
- 142
- 143
- 144
- 145
- 146
- 147
- 148
- 149
- 150
- 151
- 152
- 153
- 154
- 155
- 156
- 157
- 158
- 159
- 160
- 161
- 162
- 163
- 164
- 165
- 166
- 167
- 168
- 169
- 170
- 171
- 172
- 173
- 174
- 175
- 176
- 177
- 178
- 179
- 180
- 181
- 182
- 183
- 184
- 185
- 186
- 187
- 188
- 189
- 190
- 191
- 192
- همه صفحات
و با دريافت روح توسط فرشته مرگ به عالم پس از مرگ انتقال پيدا مى كند.[180] با توجه به اين كه ارتباط او با عالم آخرت در شعاع درك توحيدى از هستى آخرت، مى باشد و اعتقاد به حاكميت اصل حكمت بر دنيا و آخرت دارد، دنيا را به عنوان راهى به آخرت ملاحظه مى كند كه تعيين كننده كيفيت معيشت در آن عالم است[181]. پس به اين فهم نائل مى شود كه بايد توجّه لازم بلكه كافى به اعمال و گفتارش داشته باشد. و از محدوده خواسته هاى دين و عقل خارج نشود. زيرا در آن عالم مواجه مى شود با آنچه از دنيا بدان جا فرستاده است[182]. و براى اين كه از محدوده خواسته هاى دين و عقل خارج نشود، خود را مسؤول شناخت دين و حكم عقل قرار مى دهد و به معرفت احكام و حقايق دين قيام مى كند.
علم به اين كه آخرت هست كفايت نمى كند بلكه بايد به طور دقيق آن را شناخت و از كيفيت و چگونگى آن عالم باخبر شد. هر قدر معرفت ما نسبت به آن عالم بيشتر باشد، پرده از عظمت آن بيشتر برداشته مى شود. و در اين هنگام دنيا هر چند هم زيبا جلوه كند در ديد ما كوچك و تحقير شده است[183].
بُعد علمى رابطه انسان با آخرت با توجه به بيان عقل و دين افراد معتقد را به معرفتى عالى از دنيا و آخرت و كيفيت زندگى در دنيا مى رساند. كه به اختصار به توضيح آن مى پردازيم. عالم برزخ و پس از آن عالم قيامت. دو جهان وسيعتر از دنيا هستند و به همين جهت محيط بر دنيا مى باشند[184]. دنيا به جهت ظرفيت بسيار محدود كه دارد، حقّ و باطل در آن در آميخته و شناخت حق از باطل چه بسا بسيار دچار مشكل مى شود. و حقايق آنچنان در آن پنهان مى ماند كه هرگز ظهورى پيدا نمى كند و خوبيها و بديها احياناً ظهور ندارند و بطون اعمال واقعيت خود را نشان نمى دهد. و زمانى ظاهراعمال بد زيبا جلوه كرده و زمانى خوبيها در نظرها بد جلوه مى كنند. امّا جهان برزخ ظهور فعلى حقايق در قالب مثال است. و برخى از حقايق هويدا و روشن مى شود; به اين نحو كه دريچه اى از جنّت و بهشت و يا دوزخ و جهنم به روى شخص گشوده مى شود.