احاديث نـور

دوره دوازدهم؛ شماره شش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نام: احاديث نور

نويسنده: هيأت تحريريه مؤسسه در راه حق

ناشر: مؤسسه در راه حق قم ـ تلفن 2ـ7743221

تيراژ: 10000 جلد

قطع: جیبی

ــــــــــــــــــــــــــــــ

بر اساس عدل الهى، هر چيز به جاى خود نيكوست و در نظام آفرينش، هيچ گونه تبعيضى واقع نشده و به هر موجودى آنچه استحقاق ذاتى او اقتضا كرده، اعطا شده است. گلها در رنگ و بو و زيبايى يكسان نيستند; هر گلى به اقتضاى ذات و طبيعتش از رنگ و بو و زيبايى خاصى برخوردار است. اگر همه گلها در صفات مساوى بودند، جز يك نوع گل پديد نمى آمد و انواع ديگر از داشتن هستى محروم مى شدند. اگر تمام گلها «ياس» بودند، گل بنفشه و هر گل ديگرى از نعمت هستى محروم بود و اين تبعيض در آفرينش است. لازمه عدل خدا اينست كه آنچه استحقاق پديد آمدن دارد (خواه در مرتبه عالى هستى يا مرتبه نازل آن) وجود پيدا كند. آنچنانكه گلها در رنگ، بو و زيبايى تفاوت دارند; برخى در مرتبه شديد از رنگ و زيبايى هستند و برخى در مرتبه متوسط و بعضى ديگر در مرتبه نازل و پايين. همچنين موجودات در هستى با هم تفاوت دارند، برخى داراى وجود و هستى بسيار عالى، برخى ديگر متوسط و برخى نيز از هستى نازل و پايينى برخوردارند. و اين تفاوت، ذاتى موجودات در مراتب مختلف است. و به لحاظ مراتب وجود، موجود برتر در ابتدا آفريده مى شود و موجودات داراى قابليت بسيار ضعيف در آخرين مرتبه از هستى آفريده مى شوند.

انسان كنجكاو مى خواهد بداند: زيباترين و عالى ترين موجود در مرتبه وجودى كيست؟ و مى بيند كه عقل در اين رابطه سكوت كرده و قادر به شناخت نيست. اين جاست كه وحى، وسيله معرفت و شناخت نسبت به آن موجود مى شود. و زبان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) كه زبان وحى است، آن را بيان و تعريف مى كند. در اين جا به احاديثى چند در اين زمينه اشاره مى شود.

آفرينش نور رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و اهل بيت(عليهم السلام) در احاديث اهل سنت و شيعه، هر چند به بيانهاى مختلفى وارد شده است، امّا در اين نكته مشتركند كه در خلقت پيشى گرفته اند.

آفرينش نور پيش از آفرينش خلق

عبداللّه بن مسعود (رض) گفت: ...رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمود:

«بدان، براستى خدا(ى متعال) دو هزار سال پيش از آفرينش خلق، من و على(عليه السلام)را از نور عظيم آفريد; آن هنگام كه تسبيح و تقديسى وجود نداشت12

جابـربن عبداللّه گفت: پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: براستى خـدا، من و على (عليه السلام) را دو هزار سال قبل از آفرينش آدم به صورت دو نور در جلوى عرش بيافريد و ما در آن جا خدا را تسبيح وتقديس مى كرديم كه وقتى خداوند آدم را آفريد، ما را در صلب او قرار داد; سپس ما را از صلب و رحم پاك، به صلب و رحم پاك ديگر نقل داد تا اين كه ما را در صلب ابراهيم (عليه السلام)، و از صلب ابراهيم، به صلب پاك و رحم پاك ديگر انتقال داد تا اين كه در صلب عبدالمطلب ساكن نمود. سپس در عبدالمطلب نور را تقسيم كرد، به طورى كه دو ثلث آن در عبداللّه و يك ثلثش در ابى طالب قرار گرفت.« سپس نورى از من و نورى از على(عليه السلام) در وجود فاطمه ساكن گرديد. پس حسن و حسين دو نور از نور پروردگار جهانيان هستند3

پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «اى سلمان! آيا مى دانى نقباى من چه كسانى هستند؟ و دوازده نفرى كه خداوند آنها را بعد از من به امامت اختيار كرده، كيانند؟»

سلمان عرض كرد: خدا و رسول او داناترند.

فرمود: «اى سلمان! خدا مرااز نورخالص خودش آفريد ومرا خواند واطاعت كرد واز نور من على راآفريد واو راخواند، اونيز اطاعت كرد.وازنور من وعلى ـ صلوات اللّه عليهـ فاطمه(عليها السلام) را آفريد. پس او را هم فرا خواند، او هم اطاعت كرد. و از من و على و فاطمه(عليهم السلام) حسن وحسين(عليهما السلام) را آفريد وآن دو رانيز فرا خواند، اطاعت كردند. آن گاه ما رابه پنج اسم از اسماء حسنايش نامگذارى كرد. خدا محمود است و من محمّد; خدا على است واين نيز على است; خدا فاطراست واين فاطمه; خدا صاحب احسان است واين حسن; وخدا محسن است واين حسين همچنين خدااز صلب حسين، نه نفر از ائمه(عليهم السلام) را آفريد. پس اينان را فرا خواند وخدا را اطاعت كردند، واين همه قبل از اين كه خدا آسمان رابنانهد و زمين رابگستراند وحتى قبل از آفرينش هوا، آب، فرشته وبشر بود. ما به علم خداى متعال نورى بوديم كه تسبيح مى گفتيم ومى شنيديم واطاعت مى كرديم4

امام صادق(عليه السلام) فرمود: «براستى خداى تبارك وتعالى چهارده هزارسال قبل از آفرينش، چهارده نور آفريدكه اينهاارواح ما بودند.» سؤال شد: «اى پسررسول خدا! چهارده نفركيانند؟» فرمود: «محمّد، علـى، فاطمـه، حسـن، حسيـن وامـامـان ازفرزنـدان حسيـن(عليهم السلام) كه آخر اينها قائم(عليه السلام) است كه بعد از غيبتش قيام مى كند، و دجّال را مى كشد، و زمين را از هر جور و ستمى پاك مى سازد5

 آفرينش نور اهل بيت (عليهم السلام)

امام حسن(عليه السلام) فرمود: «از جدّم(صلى الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه مى فرمود: «من از نور خداى عزوجل; واهل بيت من از نور من; و دوستان اينها از نورشان آفريده شده اند وساير مردم در جهنم هستند6

آفرينش على (عليه السلام)

جابر مى گويد: از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) راجع به ميلاد على بن ابى طالب(عليه السلام)سؤال كردم. فرمود: «مرا از بهترين مولود سؤال كردى; در شباهت عيسى(عليه السلام) تولّد يافت. براستى خداى متعال على را از نور من و مرا از نور خودش آفريد و هر دو از نور واحد هستيم7

خداوند متعال فرمود: «اى محمّد! براستى تو و على را از نور خودم آفريدم8

 نور واحد

ابو هريره گفت: در محضر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نشسته بوديم. در اين هنگام على ـ رضى اللّه عنهـ پيش آمد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «مرحبا به برادر و پسر عم من; من و او از نور واحد آفريده شده ايم9

 نور خدا

ابن عباس گفت: از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه به على(عليه السلام) فرمود: «من و تو از نور خداى متعال آفريده شده ايم.10»

 انوار مشهود ابراهيم(عليه السلام)

از مفضل بن عمر بن عبداللّه است كه گفت: رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «وقتى خداى متعال ابراهيم (عليه السلام) را آفريد، حجاب را از جلوى چشمش برداشت، پس نظرش به نورى در جانب عرش افتاد. عرض كرد: پروردگارا! اين نور چيست؟

نداآمد:« اى ابراهيم! اين نور محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) برگزيده من است.»

-:اى خدا و سيّد من! نورى كه دركنارآن نور مشاهده مى كنم چيست؟

-:«اين نور على (عليه السلام) ناصر و يارى كننده دين من است.»

-: مولاى من! نور سوّمى كه عقب اين دو نور مى بينم؟

-:«اين نور فاطمه(عليها السلام) است كه به دنبال پدر و شوهرش مى باشد. خداوند به واسطه او، دوستدارانش را از آتش حفظ مى كند.»

-:خداى من! سيد من! دو نور در پى اين سه نور مشاهده مى كنم؟

-:«اى ابراهيم! اين دو حسن وحسين(عليهما السلام) هستند كه عقب نور پدر و مادر و جدشان هستند.»

-:اى خداى من! سيد من!نُه نور را مى بينم كه برگرد اين پنج نور حلقه زده اند.

-:«اينان امامانى از فرزندان اينها هستند.»

-:خداى من و آقاى من! اينها به چه چيز شناخته مى شوند؟

-:«اى ابراهيم! اول اينها على بن الحسين، بعد ازاو محمدبن على، جعفربن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمدبن على، على بن محمد، وحسن العسكرى ومهدى محمدبن الحسن، صاحب الزمان(عليهم السلام) است.»

- :خداى من و آقاى من! انوارى مى بينم كه عددشان براى كسى جز تو قابل شمارش نيست.

-:«اينان شيعيان و دوستداران اين انوار مقدسه هستند..»

ابراهيم(عليه السلام)عرض كرد: «خدايا! مرا از شيعيان و محبين اينها قرار ده...11»

اين همه احاديث و روايات راجع به انوار اهل بيت(عليهم السلام) در كتب اهل تسنن (و تشيع) چه چيزى را گواهى مى دهد؟ واز چه مطلبى خبر مى دهد؟

شكى نيست كه احاديث نور، گواه روشن و آشكار بر فضيلت اهل بيت(عليهم السلام)است; فضيلت و برترى آنها بر تمام خلق (بر عرش و كرسى، بر فرشتگان، برآسمان و زمين، بر آدم وانبيا و برتمام بشر)، امّا صرف اين كه بدانيم اهل بيت(عليهم السلام) داراى چنين فضيلتى هستند كافى نيست. بايد راجع به اين موضوع دقيقتر شد.

دو نكته

نكته اوّل

طبق احاديث مذكور از اهل سنّت وشيـعه، انـوار چهـارده معصوم(عليهم السلام)، زيباترين، كاملترين و نورانى ترين انوار در جهان هستى هستند. اين انوار در آفرينش، در تسبيح و تقديس خداى متعال و در ميثاق با خدابرديگر موجودات تقدم دارند، زيرا آنان در اطاعت خداى بزرگ برموجودات ديگر پيشى گرفته اند. و اين، فضيلت و برترى آنان برديگر موجودات است.

امام باقر به جابر جعفى فرمود:

«...خداوند درابتدا محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) را، وسپس ما اهل بيت را با او از نور عظمتش بيافريد...12»

امام صادق(عليه السلام) فرمود: «وقتى خداوند اراده كرد كه خلق را بيافريند، آنها راآفريد و در منظر خويش قرار داد. سپس فرمود: پروردگار شماكيست؟ پس، اوّل كسى كه تكلّم كرد، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين(عليه السلام) وائمه(عليهم السلام) بودند. پس گفتند: تو پروردگار ما هستى. خداوند آنها را حامل علم و دين قرار داد و به فرشتگان فرمود: اينها حامل دين و علم من، و أمناى من در ميان خلق من هستند. و هم اينهايند كه مسؤولند13

نكته دوّم

از اين حديث: «دوستان آنها از نورشان آفريده شده اند و ساير مردم در جهنم مى باشند.» استفاده مى شود كه احاطه نورى اهل بيت (عليهم السلام) بر دوستانشان، گوياى ولايت و حاكميت آنها بر مردم است. بنابراين، دوستان اهل بيت(عليهم السلام)كسانى هستند كه در تحت ولايت آنان قرار گرفته ومطيع وفرمانبرشان هستند. به حكم چنين ولايت و حاكميتى، بر هركسى واجب است كه از آنها اطاعت كند وفرمان برد. اين گونه ولايت، امرى نيست كه به واسطه آراى عمومى ويا شورا، تصويب وداراى اعتبار شود;بلكه اين نوع حاكميت و ولايت، لازمه احاطه نورى است كه دربردارنده احاطه علمى وقدرت مى باشد. اين طورنيست كه اطاعت مردم از آنها وقتى واجب باشد كه با آنها بيعت كرده باشند واگر بيعت نكردند، اطاعت واجب نباشد. ولايت آنها در هرحال پا برجا و اطاعتشان واجب مى باشد. به همين جهت است كه در آن حديث فرمود: «...اهل بيت من از نور من; و دوستان اينها از نورشان آفريده شده اند و ساير مردم در جهنم هستند.»

اگربيعت وپذيرش افراد، شرط وجوب اطاعت بود، لازم نبود بگويدكه سايرمردم درجهنم هستند. سايرمردم بدان جهت درجهنم هستندكه از ولايت اينان سرباززده وتحت ولايت ديگران قرارگرفتند و از غيرآنهااطاعت كردند. علاوه براين،معناى دوستى اهل بيت(عليهم السلام) نيز مشخص مى شود. دوستى اهل بيت (عليهم السلام) توأم با اطاعت آنهاست; نه صرف اظهار دوستى واطاعت از غير آنان، زيرا تحت ولايت بودن، دوستى ظاهرى نيست; بلكه گردن نهادن برامرآنهانيز هست. مؤيّد اين مطلب، احاديث زير است كه مى گويد:

 «...من ركب فيها نجى و من تخلّف عنها غرق»

مثل اهل بيت من، مثل كشتى است كسى كه سوار بر آن شود نجات يابد وكسى كه تخلّف كند، غرق شود.

«كسى كه به وسيله اينها هدايت رابجويد، نجات پيدامى كند، و كسى كه ازهدايت آنان سرباز زند، گمراه شده ودر راه ضلالت افتاده است14

دوستى ظاهرى سبب نجات نيست; بلكه شرط نجات، دوستى توأم با هدايت و اطاعت آن خاندان پاك است.

به هر حال، احاديث نور در بردارنده اين نكته لطيف و ظريف نيز هست كه: اهل بيت(عليهم السلام) ولايت الهى بر مردم دارند. و اين ولايت، مشروط به شرطى از جانب مردم و اجتماع نيست. هر چند إعمال ولايت، نياز به پذيرش مردم دارد، زيرا مردم اگر به ولايت و خلافت و امارت شخصى رأى دادند و با او بيعت كردند، معمولاً از او اطاعت مى كنند. پس، اگر با واقعيت وامرخداى متعال مطابق باشد، شكر او شده است و اگر مخالف باشد كفران نعمت هدايت او شده است.»

 «إنّا هدينا السّبيل إمّا شاكراً و إمّا كفوراً15»

براستى ما انسان را به راه درست هدايت كرديم، خواه سپاسگزار باشد، خواه ناسپاس شود.

خداوند، راه هدايت و ولايت راتوسط رسول خدا، حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) به مانشان داده است. خواه اوراسپاس گوييم وتابع انوارپاك ولايت باشيم ـ كه دراين صورت نجات يافته ايم ـ و خواه ناسپاسى كنيم و تحت ولايت غير اهل بيت قرار گيريم ـ كه در اين صورت به طور قطع و يقين در ضلالت و هلاكت افتاده ايم ـ .


1. كنايه از اين كه موجودى آفريده نشده بود تا تقديس و تسبيح بگويد و اولين موجودى كه حضرت حق راتسبيح و تقديس كرد، نور من و على(عليه السلام) بود.

2. العلامة المحدث العارف الشيخ جمال الدين، محمد بن احمد الحنفى الموصلى، ألشهير بابن حسنويه، المتوفى سنة 680 فى «بحر المناقب» (ص 69، المخطوط) مما رواه ابن مسعود عبداللّه -رضى الله عنه- قال: ...قال (رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم))لى: «اعلم; أن اللّه خلقنى و علياً من نور عظيم قبل خلق الخلق بألفى عام اذ لا تسبيح و لا تقديس...»; احقاق الحق، ج 5، صص 250-249

3. العلامة الشيخ عبدالرحمن بن عبدالسلام الصفورى الشافعى البغدادى، المتوفى سنة 884، فى «نزهة المجالس» (ج 2، ص 230، ط القاهره) عن جابربن عبداللّه -رضى اللّه عنهما- عن النبى (صلى الله عليه وآله وسلم): «إنّ اللّه خلقنى و خلق علياً نورين بين يدى العرش نسبح اللّه و نقدّسه قبل أن يخلق آدم بألفى عام، فلمّا خلق اللّه آدم اسكننا فى صلبه، ثم نقلنا من صلب طيب و بطن طاهر حتّى اسكننا فى صلب ابراهيم، ثم نقلنا من صلب ابراهيم إلى صلب طيب و بطن طاهر حتى أسكننا فى صلب عبدالمطلب، ثم افترق النور فى عبدالمطلب فصار ثلثاه فى عبداللّه و ثلثه فى ابى طالب، ثم اجتمع النور منّى و من علي فى فاطمة، فالحسن و الحسين نوران من نور رب العالمين»; احقاق الحق، ج 5، ص 248.احاديثى نظير اين حديث را احمد بن حنبل، علامه خوارزمى در «المناقب»; الحافظ شمس الدين در «ميزان الاعمال» و ابن المغازلى الواسطى در «مناقب اميرالمؤمنين» و گروهى ديگر نقل كرده اند. احقاق الحق، ج 5، صص 255-243

4. ...عن سلمان الفارسى(رض) فى حديث طويل، قال: قال النبى(صلى الله عليه وآله وسلم): «يا سلمان! فهل علمت من نقبائي و من الاثنى عشر الذين اختار هم اللّه للامامة بعدى؟» فقلت: اللّه و رسوله أعلم. قال: «يا سلمان! خلقنى اللّه من صفوة نوره و دعانى فأطعت. و خلق من نورى علياً; فدعاه فأطاعه. و خلق من نورى و نور علي فاطمة، فدعاها فأطاعته. و خلق منّى و من على وفاطمه، الحسن و الحسين فدعاهما فأطاعاه. فسمّانا بالخمسة الاسماء من أسمائه: اللّه المحمود و أنا محمّد; و اللّه العلي و هذا علىّ; و اللّه فاطر و هذه فاطمه; و اللّه ذوالاحسان و هذا الحسن; و اللّه المحسن و هذا الحسين. ثم خلق منا و من صلب الحسين تسعة ائمة، فدعاهم فأطاعوه، قبل أن يخلق اللّه سماء مبنيّة و أرضاً مدحيّة أوهواء أوماءً أو ملكاً أو بشراً و كنّا بعلمه نوراً نسبحّه و نسمع و نطيع. الخبر.» بحار، ج 15، ص 9، طبع تهران

5. ابن ادريس، عن أبيه، عن محمد بن الحسين بن زيد... عن المفضّل، قال: قال الصادق(عليه السلام): «إن اللّه تبارك و تعالى خلق أربعة عشر نوراً قبل خلق الخلق بأربعة عشر ألف عام، فهى ارواحنا.» فقيل له: يابن رسول اللّه! و من الأربعة عشر؟ قال: «محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين و الأئمة من ولد الحسين، آخرهم القائم الذي يقوم بعد غيبته، فيقتل الدجال و يطهر الأرض من كل جور و ظلم»; بحار، ج 15، ص 23، روايت 40، طبع تهران

6. ...على بن الحسين قال: حدثنا عمّى الحسن، قال: «سمعت جدّى(صلى الله عليه وآله وسلم) يقول: «خلقت من نوراللّه عزوجل و خلق أهل بيتي من نورى و خلق محبيهم من نورهم و سائر الناس فى النار»; ينابيع المودة، ص10

7. الكنجى الشافعى فى «كفاية الطالب» (ص 406، ط الحيدريه فى النجف) روى حديثاً عن جابر، قال: سألت رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) عن ميلاد على بن ابى طالب، فقال: سألتني عن خير مولود ولد فى شبه المسيح(عليه السلام) إن اللّه تبارك و تعالى خلق علياً من نورى و خلقنى من نوره و كلانا من نور واحد.» احقاق الحق، ج 7، ص 488 و ج 16، ص 214

8. العلامة العينى الحيدر آبادى فى «مناقب على» روى من طريق الخوارزمى عن ابى سليمان الراعى مرفوعاً قال اللّه تعالى: «يا محمد! اني خلقتك و علياً من نورى»; احقاق الحق، ج 16، ص 118حديث «انا و على من نور واحد» در: ج 16 احقاق الحق از ص 105 تا ص 119 و در كتب مختلف اهل سنت بيان شده است.

9. العلامة الشيخ عبداللّه الحنفى الشهير بالاخوانيات، المتوفى سنة 800 فى «الرقائق» (ص 30 مخطوط) قال: و عن ابى هريرة، قال: كنا جلوساً عند النبى(صلى الله عليه وآله وسلم) اذا أقبل علىٌّ -رضى الله عنه- فقال رسول اللّه: «مرحباً بأخى و ابن عمى خلقت أنا و هو من نور واحد»; احقاق الحق، ج 5، ص 253

10. العلامة الشيخ ابراهيم بن محمد بن ابى بكربن حموية الحموينى، المتوفى سنة 722، فى كتابه «فرائد السمطين» (المخطوط) قال: ...عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس قال: سمعت رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم)يقول لعلي(عليه السلام): «خلقت أنا و أنت من نوراللّه تعالى»; احقاق الحق، ج 5، ص 254

11. الحافظ ابو محمد بن ابى الخوارس فى «الاربعين» (ص 38، المخطوط) قال: ...المفضل بن عمربن عبداللّه عن رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) انّه قال: «لمّا خلق اللّه ابراهيم(عليه السلام) كشف اللّه عن بصره فنظر الى جانب العرش نوراً، فقال: الهى و سيدى! ما هذا النور؟ قال: «يا ابراهيم! هذا نور محمد صفوتي.» قال: الهى و سيدى! و أرى نوراً إلى جانبه؟ قال: «يا ابراهيم! هذا نور على ناصر دينى.» قال: الهى و سيدى! و أرى نوراً ثالثاً يلى النورين؟ قال: «يا ابراهيم! هذا نور فاطمة تلى أباها و بعلها فطمت بها محبيها من النار» قال: الهى و سيدى! و أرى نورين يليان الثلاثة انوار. قال: «يا ابراهيم! هذان الحسن و الحسين يليان نور أبيهما و أمهما و جدهما.» قال: يا الهى و سيدى! و أرى تسعة أنوار قد أحدقوا بالخمسة أنوار؟ قال: «يا ابراهيم! هؤلاء أئمة من ولدهم.» قال: الهى و سيدى! و بماذا يعرفون؟ قال: «يا ابراهيم! أوّلهم على بن الحسين و محمد بن على و جعفربن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و الحسن العسكرى و المهدى، محمد بن الحسن صاحب الزمان.»قال: الهى و سيدى! و أرى انواراً لا يحصي عددها إلا أنت؟ قال: «يا ابراهيم! هؤلاء شيعتهم و محبيهم.» قال: «يا ابراهيم! يضلّون إحدى و خمسين و التفخيم فى اليمين و الجهر بسم اللّه الرحمن الرحيم و القنوت قبل الركوع و السجود و سجدة الشكر.» قال ابراهيم: الهى! إجعلني من شيعتهم و محبيّهم. فأنزل اللّه فى القرءان «و إن من شيعته لإبراهيم إذ جاء ربّه بقلب سليم»قال المفضل بن عمر، ان أبا حنيفة لمّا أحسن (أحسّ) بالموت، روى هذا الخبر; احقاق الحق، ج 13، صص 60 ـ 59

12. «...فأول ما ابتدأ من خلقه أن خلق محمّداً(صلى الله عليه وآله وسلم) و خلقنا أهل البيت معه من نور عظمته»; بحار، ج 15، ص 23، روايت 41، طبع تهران

13. ...عن داود الرّقّى، عن ابى عبداللّه(عليه السلام) قال: «لمّا أراد اللّه عزوجل أن يخلق الخلق خلقهم و نشر هم بين يديه، ثم قال لهم: مَن ربّكم؟ فاول من نطق رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين(عليه السلام) و الائمة(عليهم السلام) فقالوا: أنت ربنا فحمّلهم العلم والدين. ثم قال للملائكة: هؤلاء حملة دينى و علمى و امنائي فى خلقي و هم المسؤلون»; بحار، ج 15، ص 16، روايت 22، طبع تهران

14. براى آشنايى بيشتر، به قسمت «سيماى اهل بيت(عليهم السلام) در احاديث» رجوع شود.

15. سوره دهر، آيه 3

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی