شفاعت خواهى از اولياء خدا(بخش2)

دوره يازدهم، شماره ده

  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

نام: شفاعت خواهى از اولياء خدا «بخش دوّم»

نويسنده: هيأت تحريريه مؤسسه در راه حق

ناشر: مؤسسه در راه حق قم ـ تلفن 2ـ7743221

تيراژ: 10000 جلد

قطع: جیبی

ـــــــــــــــــــــــ

در بحث گذشته بيست و چهار آيه مربوط به شفاعت كه ماده (ش ـ ف ـ ع) هم در آنها ذكر شده بود مورد بررسى قرار داده شد و همان طور كه گذشت به هفت گروه تقسيم گرديد و از گروه ششم و هفتم آنها اثبات شفاعت از نظر قرآن نتيجه گيرى شد. اما بايد دانست كه آيات مربوط به اثبات شفاعت منحصر به آنها نيست بلكه آيات زير هم دلالت بر اثبات شفاعت در روز رستاخيز مى نمايد:

1. و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاماً محموداً;(1)

اى پيامبر(صلى الله عليه وآله) در بخشى از شب، نماز نافله شب را بخوان تا خدا ترا براى مقام پسنديده اى برانگيزد.

«مقام محمود» آن موقعيت پسنديده رسول خدا است كه هر كس آن حضرت را در آن مقام ببيند او را از جهت پيدا كردن چنين مقام حمد و ستايش مى كند و چه مقام و موقعيتى بالاتر از مقام شفاعت كه مايه ستايش تمام اهل محشر مى گردد.

طبرسى مى نويسد: مفسران اسلامى اتفاق نظر دارند كه مقصود از مقام محمود همان مقام شفاعت است.(2)

و نيز از پيشوايان اسلام روايات فراوانى رسيده است كه مقصود از «مقام محمود» در اين آيه همان مقام شفاعت است.(3)

2. الذين يحملون العرش و من حوله يسبحون بحمد ربهم و يؤمنون به و يستغفرون للذين آمنوا...;(4)

حاملان عرش و كسانى كه اطراف آن قرار دارند خدا را تسبيح و تمحيد مى كنند و به او ايمان دارند و براى اهل ايمان طلب آمرزش مى كنند... .

اين آيه با صراحت كامل مى گويد حاملان عرش الهى و كسانى كه اطراف آن هستند براى افراد با ايمان طلب آمرزش مى كنند و از آنجا كه زمان طلب آمرزش محدود به دنيا نشده است بايد گفت اين طلب آمرزش محدود به دنيا نيست و شامل روز رستاخيز نيز مى گردد و يكى از معانى شفاعت دعاى شفيع در حق شخص مورد شفاعت است.

3. و لسوف يعطيك ربك فترضى;(5)

در روز قيامت آنقدر پروردگار تو به تو عطا مى كند كه راضى گردى.

اين آيه هم با كمك رواياتى كه در ذيل وارد شده، مربوط به شفاعت است. يعنى آنقدر خداى متعال به واسطه شفاعت رسول اكرم، گناهكاران با ايمان را مى بخشد كه رسول گرامى راضى شود.(6)

 شفاعت در احاديث

پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) و جانشينان راستين وى به پيروى از قرآن مجيد موضوع شفاعت را در سخنان خود ياد كرده و آن را به صورت يك اصل مسلم اسلامى كه داراى حدود و شرائطى مى باشد بيان نموده اند.

روايات مربوط به شفاعت بيش از آن است كه بتوان در چند صفحه گردآورى كرد و ما در اينجا تعداد چهل حديث از احاديث اين موضوع را كه بيشتر آنها از رسول خدا و در كتاب هاى اهل تسنّن ياد شده را انتخاب و نقل مى كنيم و چون اين روايات از نظر اثبات اصل شفاعت متواتر و قطعى است ديگر نيازى ندارد كه در سند آنها بحث و گفتگو كنيم. آرى اگر روايتى داراى نكته اى باشد كه در ديگر احاديث موجود نباشد، اثبات آن نكته به اثبات صحت سند آن روايت بستگى خواهد داشت.

در انتخاب روايات سعى شده است از آوردن روايات طولانى و نيز از آوردن رواياتى كه مربوط به شفاعت در آخرت نبوده و نيز رواياتى كه متن آنها احتياج به شرح و توضيح داشته خوددارى شود و ضمناً روايات انتخاب شده هم گاهى تلخيص شده و همان قسمتى را كه مربوط به شفاعت مورد بحث بوده، ذكر نموده ايم.

1. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

لكل نبى دعوة مستجابة فتعجل كل نبى دعوته و انى اختبات دعوتى شفاعة لامتى فهى نائلة من مات منهم لايشرك بالله شيئا;(7)

خداوند بزرگ براى هر پيامبرى دعاى مستجابى قرار داده است. پيامبران گذشته در همين دنيا از آن استفاده كردند. اما من آن دعا را براى شفاعت كردن امت خود در آخرت نگاه داشته ام و شفاعت من نصيب افرادى از امت خواهد شد كه با ايمان از دنيا بروند و مشرك نباشند. (زيرا شرك مانع از شفاعت مى گردد.)

2. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

اعطيت خمسا... و اعطيت الشفاعة فاخرتها لامتى فهى لمن لايشرك بالله شيئاً;(8)

خداوند بزرگ به من پنج امتياز اعطا كرده است. يكى از آنها شفاعت است كه آن را براى امت خود نگاه داشته ام. شفاعت براى كسانى است كه مشرك نباشند.

3. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

شفاعتى نائلة ان شاء الله من مات لا يشرك بالله شيئاً;(9)

شفاعت من به خواست خدا به كسانى مى رسد كه با ايمان از دنيا بروند و مشرك نباشند.

4. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

قوله: عسى ان يبعثك ربك مقاماً محمودا، هو المقام الذى اشفع لامتى فيه;(10)

مقام محمود كه در آيه 82 سوره بنى اسرائيل آمده است، همان مقامى است كه در آن براى امتم شفاعت مى كنم.

5. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

انا اول شافع و اول مشفع;(11)

من نخستين كسى خواهم بود كه شفاعت مى كند و اولين كسى خواهم بود كه شفاعت او پذيرفته مى شود.

6. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

شفاعتى لمن شهد ان لا اله الا الله مخلصاً يصدق قلبه لسانه و لسانه قلبه;(12)

شفاعت من براى كسى است كه به خداى يگانه ايمان داشته باشد و زبان و قلبش يكى باشد.

7. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

ان شفاعتى يوم القيامة لاهل الكبائر من امتى;(13)

شفاعت من در روز قيامت براى كسانى از امتم خواهد بود كه مرتكب گناهان بزرگ شده باشند.

8. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ضمن حديثى فرمود:

رايت ما تلقى امتى بعدى (اى من الذنوب) فسألت ان يولينى شفاعة يوم القيامة فيهم ففعل...;(14)

چون ديدم كه امت من از پس من به گناه آلوده مى شوند از خداى متعال خواستم كه به من مقام شفاعت بدهد تا در روز قيامت براى آنها شفاعت كنم و خداى متعال هم خواسته مرا برآورد.

9. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

اسعد الناس بشفاعتى يوم القيامة من قال لا اله الا الله خالصاً من قلبه او نفسه;(15)

بيش از همه، كسانى به شفاعت من در روز قيامت خوشبخت مى شوند كه قلباً و از روى اخلاص به خدا ايمان داشته باشند.

10. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ضمن حديثى فرمود:

انا اول شافع فى الجنة;(16)

من اولين كسى هستم كه درباره بهشت شفاعت مى كند.

11. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ضمن حديثى فرمود:

شفاعتى لكل مسلم;(17)

هر كس مسلمان باشد از شفاعت من بهره مند خواهد شد.

12. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

اذا كان يوم القيامة كنت امام النبيين و خطيبهم و صاحب شفاعتهم غيرفخر;(18)

هنگامى كه قيامت بر پا شود من پيش رَوِ پيامبران و سخنگوى ايشان و صاحب شفاعت ايشان خواهم بود. ولى به خاطرِ داشتنِ اين مقام ها به كسى فخر نمى كنم.

13. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

انا سيد ولد آدم... و اول شافع و اول مشفع و لا فخر...;(19)

من آقاى فرزندان آدمم... و اولين كسى هستم كه شفاعت خواهد كرد و اولين كسى هستم كه شفاعت او پذيرفته خواهد شد. ولى (براى داشتن اين مقام ها به كسى) فخر نمى كنم.

14. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

انى لارجوان اشفع يوم القيامة عدد ما على الارض من شجرة و مدرة;(20)

من اميدوارم كه به عدد درختان و كلوخهائى كه روى زمين است در روز قيامت (از مسلمانان) شفاعت كنم.

15. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

ليخرجن قوم من امتى من النار بشفاعتى يسمون الجهنميين;(21)

گروهى از امَّتم به شفاعت من از آتش خارج مى شوند و به نام «جهنميان» ناميده مى شوند. (يعنى بعض كسانى كه اهل جهنم بودند در پرتو شفاعت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) نجات مى يابند).

16. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ضمن حديثى فرمود:

خيرت بين الشفاعة و بين ان يدخل نصف امتى الجنة فاخترت الشفاعة لانها اعم و اكفى;(22)

مخير شدم ميان دو موضوع:

1. شفاعت;

2.اين كه نيمى از امتم بهشتى باشند.

پس من شفاعت را برگزيدم. زيرا شفاعت دامنه اش وسيع تر و براى نجات امت كافى تر بود.

17. ابوذر مى گويد:

صلى رسول الله(صلى الله عليه وآله) ليلة فقرأ بآية حتى اصبح يركع بها و يسجد بها، «ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم» فلما اصبح قلت يا رسول الله مازلت تقرء هذه الاية حتى اصبحت تركع بها و تسجد بها قال: انى سألت ربى عزوجل الشفاعة لامتى فاعطانيها فهى نائلة ان شاء الله لمن لايشرك بالله عزوجل شيئا;(23)

شبى تا به صبح رسول گرامى(صلى الله عليه وآله) نماز مى خواند و ركوع و سجود مى كرد و پيوسته اين آيه (119 سوره مائده) را مى خواند چون صبح شد جهتش را پرسيدم پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: من از پروردگارم عزوجل شفاعت امتم را خواستم و او خواسته مرا برآورد.

پس شفاعت من به خواست خدا به كسانى مى رسد كه به هيچ گونه اى مشرك نباشند (و ايمان خالص به خدا داشته باشند.)

18. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) در حديثى فرمود:

يشفع النبيّوْن و الملائكة و المؤمنون فيقول الجبار بقيت شفاعتى;(24)

پيامبران و فرشتگان و مؤمنان شفاعت مى كنند آن گاه خداى متعال مى فرمايد: شفاعت من باقى مانده است. (يعنى گروهى از آنها كه به شفاعتِ شفاعت كنندگان نجات نمى يابند باز مشمول رحمت الهى خواهند شد).

19. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

ان الله يخرج قوماً من النار بالشفاعة;(25)

خداوند گروهى را به وسيله شفاعتِ، شفاعت كنندگان از آتش جهنّم خارج مى كند.

20. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

يشفع يوم القيامة الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء;(26)

روز قيامت به ترتيب پيامبران و سپس دانشمندان و سپس شهيدان راه خدا شفاعت مى كنند.

21. پيامبرگرامى(صلى الله عليه وآله) ضمن حديثى فرمود:

فيؤذن للملائكة و النبيين و الشهداء ان يشفعوا فيشفعون و يخرجون من كان فى قلبه ما يزن ذرة من ايمان;(27)

پس اجازه داده مى شود كه فرشتگان و پيامبران و شهداء شفاعت كنند، آن گاه آنان شفاعت مى كنند و هر كس را كه حتى به قدر ذرّه اى از ايمان در قلب او باشد از آتش جهنّم خارج مى كنند.

22. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

اذا ميز اهل الجنة و اهل النار فدخل اهل الجنة الجنة و اهل النار النار قامت الرسل فشفعوا;(28)

هنگامى كه اهل بهشت و جهنم از هم جدا شوند و اهل بهشت به بهشت و اهل جهنم به جهنم جاى گيرند در آن هنگام پيامبران به شفاعت مى پردازند.

23. پيامبر(صلى الله عليه وآله) ضمن حديثى فرمود:

يشفع الانبياء فى كل من كان يشهد ان لا اله الا الله مخلصاً فيخرجونهم منها;(29)

پيامبران براى كسانى كه از روى اخلاص به يگانگى خدا گواهى مى داده اند شفاعت مى كنند و آنان را از جهنّم خارج مى كنند.

24. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) در حديثى فرمود:

فيشفعون حتى يخرج من قال لا اله الا الله ممن فى قلبه ميزان شعيرة;(30)

آنگاه شفاعت مى شوند تا آن كه هر كس كه حتى يك جو ايمان واقعى داشته باشد از آتش جهنم خلاص مى شود.

25. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

يشفع الشهيد فى سبعين انساناً من اهل بيته;(31)

شهيدِ در راه خدا براى هفتاد نفر از خويشاوندان خود شفاعت مى كند.

26. على(عليه السلام) از پيغمبر گرامى نقل مى كند:

من تعلم القرآن (من قرأ القرآن) فاستظهره فاحل حلاله و حرّم حرامه ادخله الله به الجنة و شفعه فى عشرة من اهل بيته كلهم قدوجبت له النار;(32)

كسى كه قرآن را ياد بگيرد (كسى كه قرآن را بخواند) و آن را حفظ كند و حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بداند (مقيد به احكام قرآن باشد) خداوند او را به واسطه اهل قرآن بودن اهل بهشت قرار مى دهد و شفاعت او را درباره ده نفر از خويشاوندانش كه همه مستحق آتش باشند مى پذيرد.

27. از پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) ضمن حديثى نقل شده است:

قال لخادمه ما حاجتك قال: حاجتى ان تشفع لى يوم القيامة قال و من دَلّكَ على هذا قال ربى قال اما فاعنى بكثرة السجود;(33)

كه به خادم خود فرمود: حاجت تو چيست؟

گفت: حاجتم اين است كه در روز قيامت مرا شفاعت كنى.

فرمود: اين مطلب را كه به تو آموخت؟

گفت: پروردگارم (به دلم الهام شد)

فرمود: پس مرا با كثرت سجده بر اين كار يارى كن. (عبادت تو موجب مى شود من بهتر بتوانم تو را شفاعت كنم).

28. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

من صلى على محمد و قال اللهم انزله المقعد المقرب عندك يوم القيامة وجب له شفاعتى;(34)

هر كس بر محمّد صلوات و درود بفرستد و بگويد: بار الها او را در روز قيامت به مقام قرب خود جاى ده شفاعت من براى او واجب شود. (يعنى حتماً او را شفاعت مى كنم.)

29. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

من قال حين يسمع النداء «اللهم ربّ هذه الدعوة التامّة و الصلوة القائمة آت محمّداً الوسيلة و الفضيلة و ابعثه مقاماً محموداً الذى وعدته» حلت له شفاعتى يوم القيامة;(35)

هر كس هنگامى كه اذان را مى شنود اين دعا را «اللهم رب...» بخواند بر من لازم مى شود در روز قيامت او را شفاعت كنم.

30. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

اذا سمعتم المؤذن فقولوا مثل ما يقول ثم صلّوا علىّ فانه من صلّى علىّ صلوة صلّى الله عليه عشراً ثم سلوا الله عزوجل لى الوسيلة... فمن سأل الله لى الوسيلة حلت عليه الشفاعة;(36)

هنگامى كه صداى مؤذّن را شنيديد پس هر چه او مى گويد شما هم بگوئيد (جمله هاى اذان را بازگو كنيد) سپس بر من صلوات بفرستيد. زيرا هر كس يك بار بر من صلوات بفرستد خداى متعال ده بار بر او درود و رحمت مى فرستد. سپس از خدا براى من مقام وسيله كه (مقامى است بس بلند) بخواهيد... هر كس اين مقام را براى من بخواهد شفاعت من به او مى رسد.

31. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود:

انى لاشفع يوم القيامة فاُشَفّع و يشفع علىّ فيشفع و يشفع اهل بيتى فيشفعون;(37)

من در روز قيامت شفاعت مى كنم و شفاعتم پذيرفته مى شود و على هم شفاعت مى كند و شفاعت او نيز پذيرفته مى شود و اهل بيت من نيز شفاعت مى كنند و شفاعت آنان هم پذيرفته مى شود.

32. ابوذر و سلمان از پيامبر(صلى الله عليه وآله) روايت مى كنند:

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله) ان الله اعطانى مسألة فادّخرت مسألتى لشفاعة المؤمنين من امتى يوم القيامة ففعل ذلك;(38)

كه آن حضرت فرمود: خداوند به من يك درخواست برآورده عطا كرد (دعاى مستجاب) پس من آن را براى شفاعت افراد با ايمان امتم در روز قيامت نگاه داشتم و خداى متعال هم پذيرفت.

33. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

...و من لم يؤمن بشفاعتى فلا اناله الله شفاعتى;(39)

... و كسى كه به شفاعت من ايمان نداشته باشد پس خداوند او را به شفاعت من نمى رساند... .

34. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

الشفعاء خمسة القرآن و الرحم و الامانة و نبيكم و اهل بيت نبيكم;(40)

شفاعت كنندگان پنج اند:

1. قرآن;

2. خويشاوندان;

3. امانت;

4. رسول اكرم(صلى الله عليه وآله);

5. اهل بيت(عليهم السلام) .

35. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ضمن حديثى فرمود:

ايما امرأة صلّت فى اليوم و الليلة خمس صلوات و صامت شهر رمضان و حجت بيت الله الحرام و زكت مالها و اطاعت زوجها و والت علياً بعدى دخلت الجنة بشفاعة بنتى فاطمة;(41)

هر زنى كه نمازهاى پنجگانه اش را بخواند و روزه ماه رمضان را بگيرد، در صورت استطاعت به زيارت خانه خدا برود و زكات مالش را بدهد و از همسرش اطاعت كند و پس از من على را به امامت قبول داشته باشد. چنين زنى به شفاعت دخترم فاطمه وارد بهشت خواهد شد.

36. امام حسن(عليه السلام)مى فرمايد:

...انّ النبىّ(صلى الله عليه وآله) قال... و امّا شفاعتى ففى اصحاب الكبائر ما خلا اهل الشرك و الظلم;(42)

...كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمودند: امّا شفاعت من درباره كسانى است كه مرتكب گناهان بزرگ شده باشند، غير از كسى كه اهل شِرك و ظلم باشد.

37. امام صادق(عليه السلام) فرمود:

من انكر ثلاثة اشياءَ فليس من شيعتنا:

المعراج;

و المسائلة فى القبر;

و الشفاعة;(43)

هر كس سه چيز را انكار كند، از شيعيان ما نيست:

1. معراج;

2. سؤال قبر;

3. شفاعت.

38. امام صادق(عليه السلام) در ضمن حديثى فرمود:

يا معشر الشيعة فلا تعودون و تتكلون على شفاعتنا فو الله ما ينال احد شفاعتنا اذا ركب هذا (زنا مورد بحث بوده) حتى يصيبه الم العذاب و يرى هول جهنم;(44)

اى گروه شيعيان به اتكاءِ شفاعت ما گناه نكنيد. زيرا به خدا سوگند شفاعت ما به كسانى كه (مثلا) مرتكب زنا شده باشند نمى رسد. الا پس از آن كه (مدت ها) عذاب هاى دردناك الهى را بچشند و هول و ترس جهنم را ببينند.

39. امام صادق(عليه السلام) فرمود:

انّ شفاعتنا لاتنال مستخفّا بالصلاة;(45)

همانا شفاعت ما نمى رسد به كسى كه نماز را سبك بشمارد (و اهميّت به او كم دهد).

40. ...فقلت للرضا(عليه السلام) يابن رسول الله(صلى الله عليه وآله) فما معنى قول الله عزوجل: (و لايشفعون الا لمن ارتضى) قال: لايشفعون الا لمن ارتضى الله دينه;(46)

امام هشتم در معنى آيه ياد شده(47) فرمود:

شفاعت نمى كنند مگر كسانى را كه خداوند دين آنها را پسنديده باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره اسراء، آيه 79.

2 ـ مجمع البيان، ج 6، ص 435.

3 ـ در تفسير درالمنثور سيوطى، ج 4، ص 197 و تفسير برهان، ج 2، صص440 ـ 438 در اين زمينه ده روايت نقل شده است.

4 ـ سوره غافر، آيه 7.

5 ـ سوره الضحى، آيه 5.

6 ـ به تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 505 و برهان، ج 4، ص 473 مراجعه شود.

7 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1440 و در اين كتاب ها به همين عبارت يا با مختصر تفاوت; مسند احمد، ج 1، ص 281; موطأ مالك، ج 1، ص 166; سنن ترمذى، ج 5، ص 238; سنن دارمى، ج 2، ص 328; صحيح مسلم، كàج 1، ص 130; صحيح بخارى، ج 8، ص 83 و ج 9، ص 170.

8 ـ مسند احمد، ج 1، ص 301 و به همين عبارت يا با مختصر تفاوت در اين كتاب ها: سنن نسائى، ج 1، ص 172; سنن دارمى، ج 1، ص 323 و ج 2، ص224; صحيح بخارى، ج 1، صص 92 و 119; مسند احمد، ج 4، ص 416.

9 ـ مسند احمد، ج 2، ص 426.

10 ـ مسند احمد، ج 2، ص 528 و با مختصر تفاوت در ج 2، صص 444 و 478 و در سنن ترمذى، ج 4، ص 365.

11 ـ سنن ترمذى، ج 5، ص 248; سنن دارمى، ج 1، صص 27 ـ 26.

12 ـ مسند احمد، ج 2، صص 307 و 518.

13 ـ سنن ابن ماجه،ج 2، ص 1441 و در اين كتاب ها با مختصر تفاوت: مسنداحمد، ج 3، ص 213; سنن ابى داود، ج 2، ص 537; سنن ترمذى، ج 4، ص 45.

14 ـ مسند احمد، ج 6، ص 428.

15 ـ صحيح بخارى، ج 1، ص 36.

16 ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 130; سنن دارمى، ج 1، ص 27.

17 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1444.

18 ـ سنن ترمذى، ج 5، ص 247; سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.

19 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1440 و با مختصر تفاوت در صحيح مسلم، ج 7، ص 59; مسند احمد، ج 2، ص 540.

20 ـ مسند احمد، ج 5، ص 347.

21 ـ سنن ترمذى، ج 4، ص 114; سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443 و با مختصر تفاوت در مسند احمد، ج 4، ص 434; سنن ابى داود، ج 2، ص 537 و شايد ترجمه حديث اين باشد: گروهى از امتم كه به اين نام «جهنميها» ناميده مى شوند به شفاعت من از آتش جهنم آزاد مى شوند.

22 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1441.

23 ـ مسند احمد، ج 5، ص 149.

24 ـ صحيح بخارى، ج 9، ص 160 و با مختصر تفاوت در مسند احمد، ج 3، ص 94.

25 ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 122 و با مختصر تفاوت در صحيح بخارى، ج 8، ص 143.

26 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.

27 ـ مسند احمد، ج 5، ص 43 با اختصار.

28 ـ مسند احمد، ج 3، ص 325.

29 ـ مسند احمد، ج 3، ص 12.

30 ـ مسند احمد، ج 3، ص 345.

31 ـ سنن ابى داود، ج 2، ص 15 و با مختصر تفاوت در ضمن حديثى در مسنداحمد، ج 4، ص 131 و سنن ترمذى، ج 3، ص 106.

32 ـ سنن ترمذى، ج 4، ص 245; سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78; مسنداحمد، ج 1، صص 149 ـ 148.

33 ـ مسنداحمد، ج 3، ص 500 و با مختصر تفاوت در ج 4، ص 59.

34 ـ مسند احمد، ج 4، ص 108.

35 ـ صحيح بخارى، ج 1، ص 159 و با مختصر تفاوت در اين كتاب ها: مسنداحمد، ج 3، ص 354، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 239، سنن ترمذى، ج 1، ص 136، سنن نسائى، ج 2، ص 22، سنن ابى داود، ج 1، ص 126.

36 ـ سنن ابى داود، ج 1، ص 124; صحيح مسلم، ج 2، ص 4; سنن ترمذى، ج 5، صص 247 ـ 246; سنن نسائى، ج 2، ص 22; مسنداحمد، ج 2، ص 168.

37 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 15 و با مختصر تفاوت در مجمع البيان، ج 1، ص 104.

38 ـ امالى شيخ طوسى، ص 36.

39 ـ بحارالانوار، ج 8، ص 34.

40 ـ مناقب، ج 2، ص 14.

41 ـ امالى صدوق، ص 291.

42 ـ بحارالانوار، ج 8، ص 39، حديث 18.

43 ـ بحارالانوار، ج 8، ص 37 از امالى صدوق(رحمه الله).

44 ـ اصول كافى، ج 5، ص 469 و من لايخصره الفقيه، ج 4، ص 28.

45 ـ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 133، حديث 19.

46 ـ بحارالانوار، ج 8، ص 34 از عيون و امالى.

47 ـ سوره الأنبياء، آيه 28.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی