شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی بن جعفر(ع) بر شیعیان جهان تسلیت باد


امام موسي كاظم علیه السلام در هفتم صفر سال 128 و يا 129 قمري در أبوا (روستايي در ميان مكه و مدينه)، از بانويي پرهيزكار و صالحه، به نام "حميده بربريه"، كه معروف به "حميده مصفاه" بود، ديده به جهان گشود و در بيست سالگي، پس از شهادت پدرش امام جعفر صادق علیه السلام، به امامت شيعيان نايل آمد.(1)

ايام امامت وي، معاصر بود با خلافت چهار تن از خلفاي عباسي )منصور دوانقي، مهدي، هادي و هارون الرشيد(.

امام كاظم علیه السلام از سوي تمام خلفاي مزبور، در رنج و عذاب بود و چندين بار از سوي آنان دستگير و زنداني گرديد. تنها در دوران خلافت هارون الرشيد، به مدت چهار سال (از شوال سال 179 تا زمان شهادتش در سال 183 قمري) در حبس و شكنجه بود.(2)

هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسي) كه دشمني و ناسازگاري غير قابل انكاري با ذراري حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و اولاد و احفاد اميرمومنان علیه السلام داشت، در آزار و شكنجه سادات علوي و منتسبين به خاندان امامت و ولايت، كوتاهي نمي كرد .وي كه از مستبدترين حاكمان عباسي و جنايت كارترين آن ها است، وجود شريف امام موسي كاظم علیه السلام و مقام و معنويت وي و احترام مردم نسبت به او را، تحمل نمي كرد و از اين بابت، بسيار نارحت و عصباني بود.

سرانجام در رمضان سال 179 قمري، كه براي مراسم عمره وارد مكه شد و سپس به مدينه رفته بود، در آن جا دستور داد امام موسي كاظم علیه السلام را دستگير كنند. مأموران هارون، امام موسي كاظم علیه السلام را در حالي كه در كنار قبر جدش حضرت محمد صلی الله علیه و آله، به نماز و نيايش اشتغال داشت، دستگير كردند و به نزد هارون بردند.

هارون دستور داد، وي را در غل و زنجير كرده و به سوي عراق حركت دهند. وي براي سردرگمي مردم و پيش گيري از عكس العمل هاي احتمالي مردمي، دو محمل ترتيب داد و يكي را به سوي بغداد و ديگري را به سوي بصره روان داشت.

امام موسي كاظم علیه السلام را در محمل بصره قرار داد. مأموران حكومتي، در هفتم ذي الحجه همان سال، امام موسي كاظم علیه السلام را تسليم عيسي بن جعفر بن منصور دوانقي، پسر عموي هارون الرشيد و حاكم وي در بصره نمودند.

عيسي بن جعفر، آن حضرت را در يكي از حجره هاي خانه خويش محبوس كرد و در آغاز به وي سخت گيري نمود ولي بعدها كه عبادت و نيايش هاي دراز مدت آن حضرت را از نزديك مشاهده كرد، از سخت گيري خويش نسبت به آن حضرت كاهيد و به هارون نامه نوشت كه آن حضرت را از حبس خانه وي خارج كند، در غير اين صورت، وي خودش آن حضرت را آزاد مي كند. هارون، به ناچار امام موسي كاظم علیه السلام را از حبس بصره خارج كرد و وي را به بغداد منتقل نمود و در خانه فضل بن ربيع، زنداني كرد.

در آن مدتي كه امام علیه السلام در نزد فضل بن ربيع زنداني بود، چند بار هارون از فضل بن ربيع درخواست كرد كه آن حضرت را به شهادت رساند، ولي وي امتناع كرد و از اين امر سر باز زد.

هارون، بار ديگر آن امام همام را از زندان فضل ربيع، به زندان فضل بن يحيي برمكي منتقل كرد و از وي درخواست نمود كه آن حضرت را به شهادت برساند. ولي فضل بن يحيي نيز امتناع نمود و در مقابل بر اعزاز و اكرام آن حضرت افزود. هارون كه از رفتار فضل بن يحيي به خشم آمده بود، دستور داد وي را دستگير و يك صد تازيانه بر بدنش بزنند و از تمام مناصب و مقامات بر كنارش كنند و امام موسي كاظم علیه السلام را به زندان "سندي بن شاهك" منتقل كرده و در آن جا وي را شكنجه و آزار نمايند.

 

سندي بن شاهك با قساوت قلب و سنگ دلي تمام، با آن حضرت رفتار مي كرد و پس از چندي شكنجه و آزار طاقت فرسا به دستور هارون الرشيد به آن حضرت، خرماي مسموم خورانيد و وي را غريبانه و مظلومانه در 25 رجب سال 183 قمري به شهادت رسانيد.

پس از شهادت امام كاظم علیه السلام، سندي بن شاهك در يك عمل فريب كارانه، فقها، قضات و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام علیه السلام را به آنان نشان داد و گفت: ببينيد كه وي بدون هيچ جراحت و زخمي و به اجل عادي از دنيا رفته است و كسي در رحلت وي، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام علیه السلام را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روي مباركش را گشوده و مردم را ندا مي كردند كه اين موسي بن جعفر علیه السلام است كه از دنيا رفته و بياييد وي را مشاهده كنيد. مردم دسته، دسته مي آمدند و آن حضرت را نگاه مي كردند.

پس از آن، با همت والاي سليمان بن منصور، عموي هارون الرشيد، كه از اشراف و صاحب نفوذان عباسي بود، تشييع جنازه باشكوهي از جنازه امام موسي كاظم علیه السلام به عمل آمد و در مقابر قريش، در بغداد به خاك سپرده شد.(3)

قبر شريف امام موسي كاظم علیه السلام، هم اكنون در كاظمين قرار دارد و قبر فرزند زاده اش حضرت امام محمد تقي علیه السلام نيز در جوار وي مي باشد و زيارتگاه شيعيان و شيفتگان مكتب اهل بيت علیهم السلام مي باشد.

شيخ مفيد درباره شخصيت امام موسي كاظم علیه السلام گفت: و كان ابوالحسن موسي علیه السلام، أعبد أهل زمانه، و أفقههم، و أسخاهم كفّاً و اكرمهم نفسا.(4) يعني: ابوالحسن امام موسي كاظم علیه السلام، از همه مردم عصرش پارساتر، داناتر، سخاوتمندتر و گرامي تر بود.

هم چنين در جاي ديگر گفت: و قد روي الناس عن أبي الحسن موسي علیه السلام فأكثروا، و كان أفقه أهل زمانه حسب ما قدمناه و احفظهم لكتاب الله، و احسنهم صوتا بالقرآن، و كان اذا قرأ يحزن، و يبكي السامعون لتلاوته و كان الناس بالمدينه يسمونه زين المتهجدين، و سمي بالكاظم لما كظمه من الغيظ و صبر عليه من فعل الظالمين به، حتي مضي علیه السلام قتيلا في حبسهم و وثاقهم.(5)

يعني: مردم (منظور علماي اهل سنت) روايات فراواني از ابي الحسن امام موسي كاظم علیه السلام روايت كردند و چنان چه پيش از اين بيان كرديم، آن حضرت را از همه معاصرانش داناتر و آگاه تر به كتاب الهي مي دانستند و گفته اند كه آن جناب، كتاب خدا )قرآن مجيد (را از همه بهتر و با صداي دلنوازتر تلاوت مي كرد و در هنگام قرائت قرآن مجيد، مي گريست و آن هايي كه در آن جا حاضر بودند، نيز مي گريستند و مردم مدينه آن حضرت را زينت عبادت پيشه گان و شب زنده داران مي ناميدند و چون همواره خشم خود را فرو مي نشانيد و در برابر ستمگري هاي ستمگران بردباري مي نمود، وي را "كاظم" ناميدند و سرانجام در بند و زندان آنان به شهادت رسيد.(6)

پی نوشت ها:

1 - (المستجاد (علامه حلي، ص 182.
2
- اصحاب الامام الصادق علیه السلام (عبدالحسين شبستري)، ج3، ص 317؛ الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 322.
-3
نك: الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ منتهي الآمال، ج2، ص 212؛ تاريخ بغداد (خطيب بغدادي)، ج31، ص 29؛ وقايع الايام، ص 322 و (عيون اخبارالرضا علیه السلام (شيخ صدوق، ج2، ص 92.
-4
الارشاد، ص 575.
-5
همان، ص 579.
6
- القاب الرسول و عترته، ص 63.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی