دحو ألارض


معنای لغوی:در مجمع البحرین آمده است که : قوله تعالى: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها [79/ 30]

أي بسطها، من" دحوت الشي‏ء دحوا" بسطته. و درحديث است " يوم دحو الأرض"

أي بسطها من تحت الكعبة، و هو اليوم الخامس و العشرون من ذي القعدة.

و فيه: خرج علينا أبو الحسن يعني الرضا (علیه السّلام) بمرو في يوم خمسة و عشرين من ذي القعدة، فقال: صوموا، فإني أصبحت صائما، قلنا: جعلنا الله فداك أي يوم هو؟ قال: يوم نشرت فيه الرحمة و دحيت فيه الأرض" « التهذيب ج 1 ص 306»

قال بعض شراح الحديث: فيه إشكال، و هو أن المراد من اليوم دوران الشمس في فلكها دورة واحدة، و قد دلت الآيات على أن خلق السماوات و الأرض و ما بينهما في ستة أيام، فكيف تتحقق الأشهر في تلك المدة؟ ثم قال: و أجيب بأن في بعض الآيات دلالة على أن الدحو متأخر.(مجمع البحرين، ج‏1، ص: 135)

«دحوالارض» به معنى گستردن زمين است. دَحو از جهت لغوى به معنى گستردن است و بعضى آن را به معنى پرتاب كردن و تكان دادن چيزى را از محل اصليش نيز معنا كرده‏اند و چون اين دو معنا لازم و ملزوم يكديگرند به يك مطلب برمى‏گردد، بنابراين مراد از دحوالارض اين است كه در آغاز تمام سطح زمين را آب‏هاى حاصل از باران‏هاى سيلابى نخستين فرا گرفته بود. اين آبها تدريجاً در گودال‏هاى زمين جاى گرفتند و خشكى‏ها از زير آب سربرآوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند تا به وضع فعلى درآمد، (تفسير نمونه، ج 26، ص 100) كه به نظر برخى از مفسرين آيه 30 سوره نازعات وَ اَلْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها زمين را بعد از آن گسترش داد اشاره‏اى به همين گسترده شدن زمين دارد. به هر حال تعيين يك روز خاص مى‏تواند به عنوان زاد روز يا آغاز دوره‏اى باشد كه زمين از وضع پيشين خود متحول گشته (پس از گذشت دوران‏هايى كه مى‏گويند زمين كره مشتعلى بوده، رفته رفته سرد شده و بين از يكسرى تغييرات) سطح آن را مواد خاكى و عناصر اوليه پوشانده و آماده براى ظهور گياهان و حيوانات گشته است. در برخى از احاديث نيز آمده است كه زمين در آغاز از زير كعبه فعلى گسترش يافته است. در کتاب سعد النفوس للنفوس المنضود ص28 در ذیل « هو الذی مد الارض و جعل فیها رواسی و .....» آورده است که مدّ بمعنای همان دحوالارض می باشد که خداوند زمین را چون فرشی مبسوط کرد برای بندگان ....

در الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، ج‏30، ص: 90 روایتی از امام علی علیه السلام آمده است، عن إمام المتقين علي عليه السّلام: «إن شاميا سأله عن مكة المكرمة لم سميت مكة؟ قال: لأن الله مك الأرض من تحتها، أي دحاها». و المك هو الدحرجة كما في القاموس. فرد شامی از امام سوال نمود ، چرا مکه را مکه نامیدند امام علیه السلام فرمود به این دلیل که زمین از زیر حرکت پیدا کرده است و مکّ به معنای حرکت منظم و اظطراب است و آنچه که در تفاسیر از دحوالارض به بسط و گسترش یاد میکنند منافی این معنا نیست ، چرا که هر بسط و انبساطی ملزم به حرکت و اظطراب است .

و عنه عليه السّلام أيضا: «فلما خلق الله الأرض دحاها من تحت الكعبة ثم بسطها على الماء».

در كتب ادعيه و آداب و سنن شب و روزى به عنوان «دحوالارض» ضبط شده است كه همان شب و روز بيست و پنجم ماه ذيقعده است و براى عبادت در اين روز و روزه روز آن ثواب فراوانى نقل كرده‏اند و همچنين براى اين روز نماز و دعاى مخصوصى نيز وارد شده است كه دعاى اين روز مشتمل بر مضامين عالى اخلاقى و اجتماعى و طلب رحمت و توفيق توبه و پيروزى اهل حق است، (تفسير پرتوى از قرآن، تفسير جزء سى‏ام، سوره نازعات، ذيل آيه 30).

در مفاتيح‏الجنان در باب اعمال ماه ذيقعده روايتى نقل شده است كه چنين است: از حسن بن على وشّار روايت است كه گفت من كودك بودم كه با پدرم در خدمت امام رضا(علیه السلام) شام خورديم در شب بيست و پنجم ماه ذيقعده پس فرمودند كه امشب حضرت ابراهيم(علیه السلام) و حضرت عيسى(علیه السلام) متولد شده‏اند و زمين از زير كعبه پهن شده است پس هر كه روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه را روزه داشته است و در روايت ديگرى آمده است كه در اين مثل چنين روزى حضرت قائم(علیه السلام) قيام خواهند نمود. آنچه در مجموع استفاده مى‏شود اين است كه: اين روز مباركى است كه رحمت الهى براى بندگان گسترش يافته، گسترش زمين در چنين روزى سمبل و نمادى از گسترش رحمت و فيض الهى براى بندگان اوست.

 

وقایع روز دحوالارض

بدانكه در بيست و پنجم ذى القعده ، آدم صفى عليه السلام بدستيارى جبرئيل ، خانه كعبه را برآورد و حجرالاسود را نصب كرد و اين خانه ، محل اسعاف مطالب و مطاف قادم و ذاهب بود تا دو هزار و دويست و چهل و دو سال از هبوط گذشته كه طوفان نوح ، واقع شد و آب تمام عالم را فرو گرفت و اگر چه (بيت العتيق) از آسيب غرق ، محفوظ ماند، اما چنانچه در تاريخ است بيشتر حائط آن بنا، عرصه هدم و محو گشت و بعد از طوفان آن موضع چون تل سرخى مينمود و مردم از آن تل سرخ ، حوائج خود مى خواستند و قربانى مينمودند و اين بود تا سه هزار و چهارصد و بيست و نه سال بعد از هبوط كه حضرت ابراهيم مأمور به تجديد عمارت خانه مكه شد. بس بمدد اسماعيل و ارشاد جبرئيل بساختن خانه پرداخت . پسر سنگ آوردى و پدر بر روى هم نهادى و چون بمقام حجرالاسود رسيد، اسماعيل در پى سنگ نيكوئى بود كه در خور آن موضع باشد كه صدائى از كوه ابوقبيس بر آمد كه اى ابراهيم ! ترا نزد من وديعتى است و حجرالاسود را كه جبرئيل هنگام طوفان در آن كوه پنهان كرده بود، تسليم ابراهيم كرد و آنحضرت بجاى خودش ‍ استوار فرمود. و توليت آن بقعه شريفه را به اسماعيل تفويض نمود.

و در اين روز، سنه 664، وفات يافت سيد اجل عالي مقام (طاوس آل طاوس رضى الدين على بن موسى بن جعفر) مشهور به (سيد ابن طاوس). نسب شريفش منتهى مى شود به (داود بن حسن بن حسن مجتبى) عليه السلام . والده ماجده اش دختر (شيخ مسعود ورام بن ابى فراس) و برادرش سيد اجل (احمد بن موسى ) صاحب بشرى و ملاذ است و پسر برادرش (سيد عبدالكريم بن احمد) صاحب فرحة الغرى است و فضائل سيد در زهد و عبادت و تقوى و جلالت قدر و معرفت او بعظمت خدا و ائمه عليهم السلام ، زياده از آنستكه ذكر شود، هر كه طالب باشد رجوع به كتب آنجناب نمايد خصوص به كتاب (كشف المهجة ).

( و كان رحمه الله مستجاب الدعوه و صاحب الكرامات الباهرة و كان فصيحا بليغا دعاءا و بالجمله اطاله الكلام فى حقه اذراء لشانه .)

او نميماند بما گرچه ز ما است ما همه مسيم و احمد كيميا است

و در اين روز، سنه 760، وفات يافت (عبدالله بن يوسف حنبلى) معروف به (ابن هشام ) صاحب كتاب (مغنى اللبيب) و او غير از (ابن هشام ) صاحب (سيره نبويه ) است . (کتاب وقایع الایام حاج شیخ عباس قمی)

در مناظره‌ معروفي‌ كه‌ بين‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام) و ابن‌ ابي‌ العوجاء اتفاق‌ افتاد ـ طبق‌ نقل‌ مرحوم‌ صاحب‌ حدائق‌ در ج‌17 ص‌390 كتاب‌ حدائق‌ الناضرة‌ ـ حضرت‌ چنين‌ فرمود: خداوند كعبه‌ را دوهزار سال‌ قبل‌ از دحوالارض‌ خلق‌ كرد.

 

در متون تفسیری :

 

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ (آل عمران / 96)

محقق است كه اول خانه كه براى افراد انسان قرار گرفت هر آينه خانه‏اى است كه در مكه در حالى كه با بركت است و وسيله هدايت اهل عالم است.

آنچه مستفاد از اخبار بسياريست كه در كافى و غيره نقل شده و ميتوان منطبق بر قواعد هيئت نمود اينست كه كره زمين در جوف دريا بود و آب احاطه بجميع اطراف زمين داشت و بتوسط باد امواج دريا بسيار شد و در اثر آن يك قسمت از زمين از آب خارج شد كه فعلا يك ربع از كره زمين از آب خارج است و اول قطعه كه از آب خارج شده مسجد الحرام بود كه كعبه در آن واقع و سپس بتدريج خارج شد تا كنون كه يك ربع كره خارج شده، و ممكن است معناى دحو الارض كه در اخبار دارد روز 25 ذى القعده بوده كه اول مكه بود و سپس ساير بقاع همين معنى باشد و ممكن است كه مكه را امّ القرى گفتند بهمين مناسبت باشد و اين معنى مثبتست بر اينكه معناى. للناس جهت استفاده زندگى باشد. و اما اگر مراد جعل بر عبادت باشد چنانچه از پاره اخبار استفاده ميشود مراد از بيت كعبه معظمه است و دليل بر اين ميشود كه اول ساختمانى كه روى زمين بنا شد كعبه بوده كه حضرت آدم على نبيّنا و آله و عليه السّلام قواعد آن را بنا كرد و طواف حول كعبه نمود و سپس انبياء بعد از او تا زمان ابراهيم عليه السّلام كه مأمور شد با اسمعيل بر آن قواعد جدران كعبه را بنا كند (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 288)

(و الارض بعد ذلك دحاها).

منظور از «دحو الارض» اين است كه در آغاز تمام سطح زمين را آبهاى حاصل از بارانهاى سيلابى نخستين فرا گرفته بود اين آبها تدريجا در گودالهاى زمين جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند تا به وضع فعلى درآمد- و اين مسأله بعد از آفرينش زمين و آسمان روى داد. (آيه 31)- بعد از گسترش زمين و آماده شدن براى زندگى و حيات سخن از آب و گياه به ميان آورده، مى‏فرمايد: «و از آن، آب و چراگاهش را بيرون آورد» (اخرج منها ماءها و مرعاها).

اين تعبير نشان مى‏دهد كه آب در لابلاى قشر نفوذ پذير زمين پنهان بود، سپس به صورت چشمه‏ها و نهرها جارى شد و حتى دريا و درياچه‏ها را تشكيل داد. ولى از آنجا كه عوامل مختلفى مى‏توانست آرامش زمين را بر هم زند- از جمله طوفانهاى عظيم و دائمى و ديگر جزر و مدهائى كه در پوسته زمين بر اثر جاذبه ماه و خورشيد و همچنين لرزه‏هايى كه بر اثر فشار مواد مذاب درونى رخ مى‏دهد- آن را به وسيله شبكه نيرومندى از كوهها كه سرتاسر روى زمين را فرا گرفته آرام كرد.

و لذا مى‏فرمايد: «و كوهها را ثابت و محكم نمود» (و الجبال ارساها).

و در پايان مى‏فرمايد: «همه اينها براى بهره‏گيرى شما و چهارپايانتان است»! (متاعا لكم و لانعامكم). تا از مواهب حيات بهره گيريد و به غفلت نخوريد. (برگزيده تفسير نمونه ج 5 ص 401).

 

ترجمه‌ فرازهايي‌ از دعاي‌ اين‌ روز:

خدايا! زمين‌ را گستراندي‌، دانه‌ را در لايه‌هاي‌ تاريك‌ زمين‌ شكافتي‌، مرارت‌ را از دوش‌ بندگان‌ برگرفتي‌، غم‌ و اندوه‌ را از دلها زدودي‌. عزيزا! در اين‌ روز بزرگ‌ و پرفضيلت‌ كه‌ نزد مؤمنان‌ به‌ امانتش‌ نهادي‌، تو را به‌ رحمت‌ بي‌انتهايت‌ سوگند مي‌دهم‌ كه‌ بر بنده‌ صالحت‌ محمد مصطفي‌ و بر خاندانش‌ پاكش‌ درود بفرست‌ واز گنجينه‌ الطافت‌ باراني‌ پايان‌ نيافتني‌ برما بباران‌! و بر توبه‌اي‌ خالص‌ و بازگشتي‌ نيكو به‌ سوي‌ خودت‌ ياري‌مان‌ كن‌.

 

اعمال شب و روز دحو الارض

* روزه :

روز دحوالارض از چهار روزي است كه در تمام سال به فضيلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روايتى آمده است كه روزه‏اش مثل روزه هفتاد سال است ؛ و در روايت ديگر كفاره هفتاد سال است و هر كه اين روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود ؛ و هر چه در ميان آسمان و زمين وجود دارد براى كسي كه در اين روز روزه‏دار باشد استغفار مي‌كنند. و اين روزى است كه رحمت خدا در آن منتشر گرديده و از براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در اين روز اجر بسيارى است و از براى اين روز به غير از روزه و عبادت و ذكر خدا و غسل دو عمل وارد است .

 

* نماز :

نمازى كه در كتب شيعه قميين روايت شده . و آن دو ركعت است در وقت چاشت در هر ركعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِي الْعَظِيمِ پس دعا كند و بخواند يا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي يا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي يا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيئَاتِي وَ مَا عِنْدِي يا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ .

 

* دعا :

خواندن اين دعا است كه شيخ در مصباح فرموده مستحب است خواندن آن اللَّهُمَّ دَاحِي الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيوْمِ مِنْ أَيامِكَ الَّتِي أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ الْقَرِيبِ يوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى كُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِي يوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِكَ الْمَخْزُونِ غَيرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ يا خَيرَ مَدْعُوٍّ وَ أَكْرَمَ مَرْجُوٍّ يا كَفِي يا وَفِي يا مَنْ لُطْفُهُ خَفِي الْطُفْ لِي بِلُطْفِكَ وَ أَسْعِدْنِي بِعَفْوِكَ وَ أَيدْنِي بِنَصْرِكَ وَ لا تُنْسِنِي كَرِيمَ ذِكْرِكَ بِوُلاةِ أَمْرِكَ وَ حَفَظَةِ سِرِّكَ وَ احْفَظْنِي مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى يوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِي أَوْلِياءَكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِي وَ حُلُولِ رَمْسِي وَ انْقِطَاعِ عَمَلِي وَ انْقِضَاءِ أَجَلِي اللَّهُمَّ وَ اذْكُرْنِي عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَينَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِينِي النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِي دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِي مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ مُرَافِقِي أَوْلِيائِكَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِكَ وَ اصْطِفَائِكَ وَ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِيئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِي حَوْضَ نَبِيكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِي مِنْهُ مَشْرَبا رَوِيا سَائِغا هَنِيئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِي خَيرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِيعَادٍ يوْمَ يقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِيائِكَ الْمُسْتَأْثِرِينَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِكْ أَشْياعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِكَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِكَهُمْ وَ ضَيقْ عَلَيهِمْ مَسَالِكَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِكَهُمْ اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَيهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِينِكَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِكَ فِي أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَيتَ إِلَيهِ مِنَ الْأَمْرِ فِي لَيلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَكَ حَتَّى تَرْضَى وَ يعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يدَيهِ جَدِيدا غَضّا وَ يمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ يرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيامَهُ وَ صَلِّ عَلَيهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَينَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَيهِ [عَلَيهِمْ‏] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ * زيارت حضرت امام رضا عليه السلام : كه بهترين و بافضيلت‌ترين عمل مستحبي اين روز است.

 

* غسل

* ذكــر خداوند :

معناي ذكر، فقط گفتن الفاظ و اوراد و نام‌هاي خداوند نيست. بهترين نوع ذكر خدا، به ياد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و كردار خويش ناظردانستن است.

 

منابع :

مجمع البحرین ریشه دحو

اطیب البیان فی تفسیر القرآن ج3 ص288

برگزيده تفسير نمونه ج 5

وقایع الایام شیخ عباس قمی

الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن ج3

 

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی